آنها به لطف مسابقات جامجهانی توانسته بودند این مراسم را به دور از چشم رسانهها برپا کنند و در عین حال تنها اسپانیاییهایی بودند که قبلا در مراسم اسکار نامزد دریافت جایزه شده و البته آن را چند سال بعد دریافت کرده بودند. کروز برای فیلم «ویکی کریستینا بارسلونا» در سال2006 و باردم در سال2007 برای بازی در فیلم «سرزمینی برای پیرمردها نیست» از برادران کوئن این جایزه را گرفتند.
تداوم موفقیتهای باردم
موفقیتهای باردم همچنان ادامه دارد و او در جشنواره امسال کن توانست جایزه بهترین بازیگر مرد را به خاطر بازی در فیلمی زیبا از آلخاندرو گونزالز ایرورتا به دست آورد.
در سن 41سالگی آیا زندگی میتواند برای باردم زیباتر و پربارتر باشد؟ او در پاسخ به این سؤال میگوید: من آدم خوششانسی هستم. مشهوربودن در کشورم برایم اصلا موضوع عجیبی نبود چون در 20سالگی هم با بازی در نخستین فیلمام همه به من توجه داشتند ولی این قضیه بهنظرم اصلا موضوع خوبی نیست؛ من هنوز هم همانطور درباره بازیگری فکر میکنم. این مسئله را پذیرفتهام که اگر از فیلمنامهای خوشم بیاید دوست دارم با بازی در فیلم از آن حمایت کنم.
اما وقتی پای اسکار به میان میآید موضوع خیلی جذابتر میشود. شما ماههای زیادی برای کسب آن برنامهریزی میکنید و کارهای تبلیغاتی انجام میدهید، بعد سرانجام این مجسمه طلایی در دستان شما قرار میگیرد و کمی بعد به دفتر کارتان منتقل میشود. شما روزهای زیادی به این مجسمه خیره میشوید و بعد از 2هفته از خودتان میپرسید اصلا اهمیت این مجسمه چیست؟ اگر شما تصور کنید چون آدم بهتری بودید این مجسمه را به شما دادهاند، در واقع آدم عاقلی نیستید!
تمجید بزرگان سینما
گرچه باردم خود درباره این موفقیتش جدی صحبت نمیکند اما سایرین چنین نظری دربارهاش ندارند. او نخستین بار برای بازی در فیلم «قبل از اینکه شب فرا رسد» در سال2000 نامزد اسکار شد. او نقش رینالدو آرناس، نویسنده کوبایی را در این فیلم ایفا میکرد و زمانی که آلپاچینو فیلم را دید با جولین اشنابل کارگردان تماس گرفت تا شماره تلفن باردم را بگیرد و بعد در نیمههای شب پیام تلفنیای برای او که در مادرید بود گذاشت تا به او گفته باشد چقدر از فیلم و بازی باردم لذت برده است. باردم این روز را هرگز از یاد نمیبرد: من هنوز هم این نوار پیغام را دارم. این یکی از بهترین هدیههایی است که در زندگیام دریافت کردهام. برایم مهم نیست این اظهارنظر دروغین است یا با صداقت بیان شده است.
اما اشنابل او را در ردیف بزرگانی چون براندو، آلپاچینو و جانیدپ میداند؛ بازیگرانی که همگی میتوانستند نقشهای غیرقابل باوری را ایفا کنند. فرانسیس فوردکاپولا حتی او را بازیگری بهتر از نیکلسون یا دنیرو میداند و با اینکه این دو هنرپیشه با موفقیتهای فراوان از سینما سیر شدهاند اما به قول کاپولا، باردم هنوز هم تشنه نقشهای متفاوت است.
کارنامه درخشان
این مقایسهها چندان هم بیپایه و اساس نیست. باردم پس از فیلم «قبل از اینکه شب فرا رسد» در فیلم «دریای درون» بازی کرد که داستان واقعی زندگی معلولی در حال مرگ بود و بعد در فیلمهای «ارواح گویا» و «سرزمینی برای پیرمردها نیست» بازی کرد که برایش جوایز اسکار و گوی طلایی را به همراه داشت.
تمام این موفقیتها در شرایطی بهدست آمده که او از نظر فیزیکی شاید کمتر شرایط لازم برای ستاره شدن را داشته باشد. بینی او در 19سالگی در یک درگیری ساده شکست و این شکستگی هنوز هم روی چهره او تأثیرگذار است. اما این شیوه منحصر به فرد بازیگریاش است که در هر فیلمی روی کارگردان و سایر هنرپیشهها تأثیر میگذارد. جاش برولین که در فیلم «سرزمینی برای پیرمردها نیست» با باردم کار میکرد در موردش میگوید: او در 5-4روز اول کار همیشه ساکت بود و تا جایی که میتوانست از سایرین فاصله میگرفت تا کمتر ناچار شود از نقشاش خارج شود.
استقبال از نقشهای متفاوت
باردم از ایفای نقشهای غیرکلیشهای ابایی ندارد و همین مسئله باعث شده تا او در مقایسه با سایر هنرپیشههای همدورهاش در فیلمهای متفاوت تری بازی کرده باشد. او حتی اخیرا توافق کرده تا بهصورت مهمان در یکی از اپیزودهای سریال «گلی» حضور پیدا کند. رایان مورفی، کارگردان این سریال در مورد این موقعیت خوب میگوید: تصور میکردم بازیگری مثل باردم که سابقه کار در فیلمهای اروپایی و غیرتجاری را دارد کمتر دوست داشته باشد یک سریال عامهپسند را نگاه کند اما او نهتنها با سریال ما کاملا آشنا بود بلکه درخواست مرا برای بازی در یکی از اپیزودها پذیرفت.
باردم زندگی شخصی سختی را گذرانده است و این موضوع در نحوه انتخاب نقشهایش تعیینکننده است. از جمله نقشی که اخیرا در فیلم، زیبا ایفا کرد و برای آن جایزه بهترین هنرپیشه را از جشنواره کن دریافت کرد؛ «زمانی که نوجوان بودم والدینم از هم جدا شدند و من کوچکتر از آن بودم که بتوانم این اتفاق را تحلیل کنم. مادرم مرا بزرگ کرد و پدرم وقتی 25سال داشتم فوت کرد ولی به خاطر شخصیت قوی مادر و خواهرانم هرگز این موضوع مرا تحتتأثیر قرار نداد».
انگلستان نباید حذف میشد!
باردم مثل هر اسپانیایی دیگر از قهرمانی تیم ملی اسپانیا در بازیهای جامجهانی آفریقایجنوبی خوشحال است اما در عین حال نسبت به حذف عجیب انگلستان و گل مردودشده این تیم در بازی با آلمان واکنش نشان میدهد و میگوید: ناسلامتی این بازیهای جام جهانی بود و داور باید این گل را 100درصد درست میگرفت تا انگلستان به بازی برگردد. باردم این بد شانسی را به عدمموفقیتاش در فعالیتهای ورزشی ربط میدهد و میگوید: چند تا از انگشتهای من در بازی راگبی شکست. من همیشه گفتهام بازی راگبی در اسپانیا مثل گاوبازی کردن در ژاپن است! چون در اسپانیا اصلا کسی راگبی دوست ندارد اما من این بازی را خیلی دوست داشتم. ولی چیزی که پس از هنرپیشگی یاد میگیرید این است که برای تداوم کارتان باید برخی ورزشها را تعطیل کرده و کنار بگذارید. من تازه مشهور شده بودم و بعد که به زمین بازی رفتم همه دوست داشتند سراغ من بیایند و با من درگیر شوند!
ساندی تلگراف- 18سپتامبر